دکتر باباپور : هر چیزی که افراط و تفریط و از تعدیلش بگذرد این میتواند آفت آن امر فرهنگی و تبلیغی باشد.
مژده رحمانی – زهرا صادقی
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی کانون مهدویت دانشگاه شهید بهشتی(عترت)، حجت الاسلام والمسلمین دکتر باباپور، ریاست محترم دانشکده الهیات و ادیان دانشگاه شهید بهشتی، در مصاحبه ای که با نشریه صبح امید و پایگاه اطلاع رسانی کانون مهدویت داشتند، افزودند: ما در بحث مهدویت اگر بخواهیم درست عمل کنیم مبنا باید کلام خود معصومین باشد. یعنی ببینیم معصومین و خود امامان ما در خصوص انتظار امام زمان و ویژگی های منتظران چه فرموده اند. با استفاده از روایات و احادیث صحیح که در این زمینه وجود دارد و با مطالعه آثار علمایی که در این زمینه تخصص دارند، مبنا را باید اینها قرار دهیم.
متن مصاحبه حجت الاسلام والمسلمین دکتر باباپور در ادامه این خبر آمده است.
آیا شما لزومی به انجام کار فرهنگی به صورت تشکیلاتی در دانشگاه میبینید؟
بسم الله الرحمن الرحیم. سلام عرض میکنم و خدمتتون خوش آمد میگویم، متشکّرم از شما که این فرصت را به ما دادید که در رابطه با مسائل مختلف دانشگاه با هم گفتگو داشته باشیم؛ انشاءالله مباحثی که طرح میشود مثمر ثمر باشد. در اصل، دانشگاه در کنار محیط علمی، یک محیط فرهنگیست و ما معتقدیم که باید کارها و فعالیتهای فرهنگی در دانشگاه وجود داشته باشد و در حد وسیع هم وجود داشته باشد. البته این کار فرهنگی در سطوح مختلفی میتواند مطرح شود. برای همین اگر الان رئیس دانشگاه را نگاه کنید سه چهار معاون که دارد که یک معاونش معاون فرهنگی است. و معاون فرهنگی مدیر فرهنگی دارد. من معتقدم که این ستاد فرهنگی یا جایگاه فرهنگی که در دانشگاه وجود دارد خوب است، باید باشد. اما چون یک حالت بخشنامه ای و از بالا به پایین دارد، یک جایگاه حکومتی دارد، تاثیرش بین دانشجویان نمیتواند زیاد باشد. چون اطلاعیه میزنند که این کار فرهنگی را انجام دهید، اما اگر این کارها را خود دانشجویان انجام دهند این خیلی ضروری و تاثیر گذار است و البته کارهای فرهنگی فردی نمیتواند خیلی مفید باشد، باید تشکیلاتی باشد. تشکیلاتی قوی و منسجم.
وضعیت فرهنگی در دانشگاه به ویژه در بین دانشجویان را شما چگونه ارزیابی میکنید؟
ما هیچ وقت راضی به وضع موجود نیستیم و نباید هم باشیم. اگر راضی به وضع موجود باشیم، نه تکاملی است و نه پیشرفتی. همیشه باید احساس کنیم که عقب هستیم. اگر احساس کنیم که عقب هستیم ، برای جلو رفتن گام برمیداریم، اگر فکر کنیم که به نقطه مطلوب رسیدهایم دیگر حرکتی وجود ندارد. بنابراین ما گرچه خوشحال هستیم که کارهایی دارد صورت میگیرد، اما قانع نیستیم. راضی به وضع موجود نیستیم، چون ما چالشهای فرهنگی زیادی داریم که باید آنها را از بین ببریم. ما همیشه به مسئولین فرهنگی دانشکده خودمان هم میگوییم که از وضع موجود راضی نیستیم و باید به سمت جلوتر حرکت کنیم.
به نظرتان ما با نقطه مطلوب خیلی فاصله داریم؟
بله خیلی فاصله داریم که باید این فاصله را کمتر بکنیم.
در زمینه مهدویت ایا شما نیازی به کار تشکیلاتی در دانشگاه میبینید؟
شیعه با دو مشخصه، معلوم میشود. هویت شیعه به دو چیز است. یکی مسئله عاشوراست. در جلسات خود غربی ها بود که گفتند شیعه دو علامت دارد یکی سرخ است و دیگری سبز. علامت سرخ عاشورا و علامت سبز انتظار است. مهدویت و انتظار جز هویت ما شیعیان است. و ما نمیتوانیم از آن فاصله بگیریم. جزء ذات شیعه است. بنابراین این مسئله باید همیشه در دانشگاه که یک محیط علمی است مطرح باشد. بحث مهدویت، بحث انتظار، بحث امام زمان، لازمات یک محیط علمی و دانشگاهی است. در دانشگاه که یک محیط علمی است مطرح باشد. بحث مهدویت، بحث انتظار، بحث امام زمان(عج)، از ضروریات یک محیط علمی و دانشگاهی در نظام جمهوری اسلامی است.
نکات مثبت و منفی کارهایی که در زمینه مهدویت در دانشگاه انجام میگیرد، ممکن است چه باشد؟
این نکته ای که عرض میکنم، میتواند هم آفت بحث مهدویت و هم آفت هر امر تبلیغی دیگری که شما بخواهید در دانشگاه انجام دهید باشد. و آن مسئله افراط و تفریط است. هر چیزی که افراط و تفریط و از تعدیلش بگذرد این میتواند آفت آن امر فرهنگی و تبلیغی باشد. ما نه باید بحث مهدویت و امام زمان را خیلی افراطی مطرح کنیم که خیلی محدود تعریف شود و نه با تفریط دچار مشکلات دیگری باشیم. در بحث مهدویت خیلی ها به خواب اکتفا میکنند، مثل کتب آقای ابطحی وجود امام زمان را میخواهند با خواب اثبات کنند. به تعبیر یکی از بزرگان امام زمانی که با خواب ثابت میشود، با خواب هم باطل میشود. ما در بحث مهدویت اگر بخواهیم درست عمل کنیم مبنا باید کلام خود معصومین باشد. یعنی ببینیم معصومین و خود امامان ما در خصوص انتظار امام زمان و ویژگی های منتظران چه فرموده اند. با استفاده از روایات و احادیث صحیح که در این زمینه وجود دارد و با مطالعه آثار علمایی که در این زمینه تخصص دارند، مبنا را باید اینها قرار دهیم.
آیا شما توصیه هایی برای اینکه این مسائل را بهبود ببخشیم، دارید ؟
توصیه من به شما دانشجویان این است که با علما و مراکز و موسساتی که در رابطه با مهدویت در قم هستند ارتباطی برقرار کنید. به خصوص حاج آقای قرائتی کانونی دارد در قم. و کانونهایی که در حوزه هستند اگر بخواهید از آفت ها و آسیب ها در امان باشید. (مشی و کارتان درست باشد، میتوانید محفوظ بمانید). با موسسه ها و افراد مطمئن و موثق و عالم مرتبط باشید.
با توجه به سرفصلهایی که در دروس ارائه شدهی دانشکده الهیات و ادیان هست، به نظر شما به مقوله مهدویت با توجه به اهمیتی که دارد پرداخته شده؟
در درس اندیشه ۲ و در بحث امامت به امام زمان هم پرداخته میشود، اما در سایر دروس مثل متون، کمتر به این مسئله پرداخته میشود. البته جا دارد به این بحث بیشتر پرداخته شود. اما با توجه به سرفصلی که ارائه شده این مقدار بحث ناکافی به نظر میرسد.
بسیاری از دانشجویان خیلی از مباحث مربوط به دروس عمومی را جذاب نمیدانند. شما این انتقاد را وارد میدانید؟
تا حدی بله. من رد نمیکنم. ولی این عدم جذابیت دروس معارف به چند چیز مربوط است. یکی به خود متن برمیگردد که به روز نیست و برخی اساتید، از جمله خودم سعی کردیم که از این متنها فاصله بگیریم. خود استاد ممکن است به روز نباشد و نتواند خود را با نیازهای دانشجویان وفق دهد. برخی از اینها ممکن است به محیط برگردد. برخی از این دلایل نیز ممکن است به بحثهایی که در فضای مجازی وجود دارد یا کارکردهای برخی از مسئولان برگردد. یک مقدار بی رغبتی وجود دارد، البته ما در این دانشکده سعی کردیم که برای این دروس از اساتیدی استفاده کنیم که جوان باشند و نگاه نو داشته باشند و الحمدلله ملاحظه میشودکه جذابیت برخی از این کلاسها واقعا زیاد هست و رغبت دانشجویان نسبت به این دروس بیشتر شده است.
یک مقدار از بحثهای مربوط به مهدویت و دروس دانشکده فاصله بگیریم و سوالاتی را که بیشتر در ارتباط با شخص شماست مطرح کنیم. ریاست دانشکده الهیات که با تعداد زیادی از دانشجویان سر و کار دارد، قطعا سختیها و شیرینیهایی دارد. ممکن است از این سختی ها را برای ما توضیح دهید؟
ما سختی های زیادی احساس نمیکنیم،اگر هم باشد،این سختی ها شیرین است. ارتباط با دانشجویان بسیار زیباست. تنوع دانشجویان از یک طرف میتواند خوب و جذاب باشد. من خودم شخصا و خیلی از اساتیدی که اینجا هستند یک چنین احساسی داریم. با دانشجویان با همه تنوع عملی و فکری که دارند میتوانیم ارتباطی برقرار کنیم. به تعبیر مقام معظم رهبری هروقت من با جوانان صحبت میکنم احساس جوانی میکنم.
شخص رئیس دانشکده الهیات برنامه عملی روزانه اش چطور است؟ ایا درگیر مباحث الهیات هستید یا نه؟
ما چند نوع برنامه داریم. جلسه داریم با رئیس دانشگاه و روسای سایر دانشکده ها. برخی جلسات با معاونین و مدیران گروه و شورای تحصیلات تکمیلی داریم. بخشی از وقتمان هم صرف کلاس میشود. برخی از وقتمان درگیر برخی مسائل میشوم. برنامه روزانه من در رابطه با همکاران و کارمندان ما هستند همچنین دانشجویانی که مشکلاتی دارند با آنها صحبت میکنیم و پاسخگو هستیم. من به عنوان رئیس دانشکده به این مسائل میرسم. جلسات و کلاس و ارباب رجوعهایی که سوالاتی دارند. گاهی هم سخنرانی ها و جلساتی هستند که ما دعوت میشویم.
آیا شما به این نتیجه رسیدید که به عنوان رئیس دانشکده الهیات، ارتباط درست را با توده دانشجویان برقرار کنید یا ترجیح میدهید چهره جدی از خود نشان دهید؟
اینکه من یک انسان جدی یا مهربان هستم و توانسته باشم با دیگران ارتباط درست برقرار کرده باشم را باید از دیگران بپرسید. انسان خودش نمیتواند بگوید که من چهره جدی یا چهره جذابی دارم. اما علی الظاهر، آنطور که بیان میکنند، رابطه ام با دانشجویان بد نیست. شاید یکی از نمونه ها هم این باشد که وقتی ترم شروع میشود در همان یک ساعت اول انتخاب واحد، کلاسهای من پر میشود. شاید بشود قرینه ای باشد. خودم که رضایت دارم اما باید از دانشجویان بپرسید که برخورد و اخلاق من چطور است.
سوالاتی هم در زمینه حوزه تخصصی شما در مورد سیاست بپرسیم.
باور به مهدویت از ابتدای انقلاب اسلامی یک نقشه ای در فرآیندهای جریان های سیاسی کشور داشته میخواستم بدونم به نظر شما این نقش کم رنگ بوده یا نه؟
همانطور که اشاره کردید بنده یک موجود دو زیست هستم. یک زیستم در حوزه است و یک زیستم نیز در دانشگاه است. من دانشجوی لیسانس علوم سیاسی باقرالعلوم بودم. فوق لیسانس علوم سیاسی را از دانشگاه شهید بهشتی گرفتم و دکتری علوم سیاسی را از دانشگاه تهران گرفتم. فلذا کارهای دانشگاهی من در حوزه مطالعات سیاسی است. اما اینکه فرمودید مباحث مهدویت در تصمیمگیری ها و تصمیم سازی های کلان جامعهی ما در دوره بعد انقلاب آیا مورد توجه قرار گرفت یا نه؟ به نظر من،یک مقداری در این کارها ضعیف بوده است. البته اینطور نبوده است که در نظر نگیرند، اما آنطور که باید لحاظ میشد و در برنامه ها مورد توجه قرار میگرفت و در بسیاری از این فعالیتها کمتر به آن توجه شده که به نظر من باید بیشتر مورد توجه قرار میگرفت.
شما نقش ولایت فقیه را در کشور از انقلاب تاکنون چطور ارزیابی میکنید؟
بحث ولایت فقیه بحث بسیار مهمی است. فعلا کاری به ادله اثبات نداریم. بیشتر سوال شما در مورد کارکرد این نهاد مقدس است. انقلاب ما بر اساس اعتقاد به ولایت فقیه شکل گرفت. حضرت امام به عنوان ولی فقیه در راس این انقلاب بود. بعد از پیروزی
انقلاب، امام مشکلات و بحرانهایی که به وجود آمد را با مدیریت درست خود توانست حل کند؛ به خصوص در جنگ هشت ساله ای که داشتیم با اتکا به همین اصل ولایت فقیه توانستیم به پیش ببریم. بعد از حضرت امام و الان نیز همینطور است، یک موضوع پایان نامه ای بود که من استاد مشاورش بودم، درباره نقش مقام معظم رهبری، آقای خامنه ای در مدیریت بحران بود. واقعا یکی از مهترین نقش های ولایت فقیه را میتوانیم در مدیریت بحران بحث بکنیم. بعد از حضرت امام، ما بحران های خیلی خیلی سختی داشتیم و از گردنه های خیلی سختی عبور کردیم؛ به خصوص فتنه ۸۸ که مهمترین نقش ولایت فقیه را میتوانیم در عبور از این بحران ها بدانیم که چطور توانسته جامعه را از این بحرانها به سلامت عبور دهد. عمده کشورهای پیرامون ما مشکل دارند،علتش این است که رهبر مقتدر و واحد ندارند و همه اعتراف دارند که در ایران این اتحاد، وحدت و امنیت است، همه اینها به دلیل وجود ولی فقیه شجاع و مقتدر است.
یکی از مواردی که اندیشمندان هم مطرح کرده اند حوزه اختیارات رهبری است. آیا شما این حوزه اختیارات را مطلقه میدانید؟
این بحث بسیار مفصلی است. اما به اعتقاد بنده حدود اختیار ولایت فقیه مطلقه است اما این مطلقه به معنی استبدادی و دیکتاتوری نیست. مطلقه بودن به این معناست که آن اختیاراتی که به پیامبر و ائمه (ع) در امور سیاست و حکومت وجود داشت برای ولی فقیه هم وجود دارد. فلذا زمانی که بحث مطلقه را میخواستند وارد متن قانون سیاسی کنند، مقام معظم رهبری تعبیر بسیار زیبایی داشتند و فرمودند که ما در دوره بعد از انقلاب و دوران جنگ بسیاری از نقاط کوری داشتیم که با ولایت مطلقه فقیه توانستیم حلش بکنیم. لذا ولایت مطلقه فقیه به آن معنای منفی که در برخی از اذهان است نیست. یعنی یک سری اختیاراتی ولی فقیه دارد که اگر مشکلی پیش آمده و ما در این زمینه، خلاء قانونی داریم، یا مصلحت ایجاب میکند که ما کاری کنیم که در قانون نیامده است، آنجا ولی فقیه میآید و این مشکل را حل میکند. البته این چنین اختیاراتی برای اکثر ریاست جمهوری کشورهای بزرگ جهان مثل آمریکا و فرانسه نیز هست، اختصاص به ما ندارد.
به عنوان سوال آخر، شما نقش ایران را در تحولات فعلی و اتی منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا را چطور ارزیابی میکنید؟
غرب آسیا همان خاورمیانه است که امروزه غرب آسیا میگویند،کشورهایی نظیر ایران، عراق و قطر و کویت و شمال آفریقا هم مصر، تونس، سودان
و الجزایر و … است. اگر کسی نگاه کلی به حوادثی که در یمن ، بحرین ،سوریه و عراق میگذرد بیندازد، کاملا به نقش جمهوری اسلامی ایران پی میبرد. الان پیروزی سوریه و آزاد سازی حلب را خود انگلیسی ها، نقش ایران را مهم میدانند. چرا انگلیس پس از آزادسازی حلب، سفیران ایران و روسیه را فراخواند؟ به این خاطر بود که نقش اینها در آزادسازی حلب پررنگ بود. همینطور در عراق نیز شاهد پیروزیهایی در موصل هستید. نقش ایران در غرب آسیا و شمال آفریقا نقش بی نظیر و بی بدیلی است. البته این نقش بیشتر نقش اعتقادی و ایدولوژیک است و نقش مالی نظیر برخی کشورهای منطقه نیست. ما طرفدار عدالت و مظلوم هستیم و اعتقادات اسلامی و انسانی ما باعث شد که نفوذ و اعتباری در منطقه داشته باشیم. و مردم منطقه چون خلوص و اعتقاد را در ما میبینند از ما حمایت میکنند. بنابراین میتوانیم بگوییم که نقش جمهوری اسلامی در منطقه، بسیار مهم و حائز اهمیت است.
خیلی ممنون که وقتتان را در اختیار ما قرار دادید.